به نام خالق هستی

باز آمدم از راه سفر، یک بار دگر، در خانه تو

 


گل داده باز گلخونه دل از بوی تو و دردونه تو

 


سر می نهد این خانه بدوش، شاداب و خموش، بر شونه تو

 


پر می کند از باده شوق، چشمون خدا پیمونه تو

 



باز امشب این دیوونه دل، بر بام و بر سر میزنه

 


غم اومده تا پشت در باز حلقه بر در می زنه

 


یاد تو و دوری تو، آتیش به جونم میزنه

 


من می روم اما دلم، در سینه پر پر میزنه

 


سر داد باز این بیخونه این ویرونه دل

 


باز امشب این دیوونه درد، بر بام و بر سر میزنه

به نام آنکه صمیمیت را آفرید

 

 

گروه آریان

 

 

 

گروه عشق ـ گروه صمیمیت ـ  گروه یکدلی

 

 

 

به نام خالق یار

 

آمدی خواندی برایم

 
قصه تلخ جدایی


مانده ام سر در گریبان

 
بی تو در شبهای غمگین

 
بی تو باشد همدم من


یاد پیمانهای دیرین


آن گل سرخی که دادی


در سکوت خانه پژمرد


آتش عشق و محبت


در خزان سینه افسرد

 
اکنون نشسته در نگاهم


تصویر پر غرور چشمت


یکدم نمیرود از یادم


چشمه های پر نور چشمت