به نام آنکه صمیمیت را آفرید

 

 

گروه آریان

 

 

 

گروه عشق ـ گروه صمیمیت ـ  گروه یکدلی

 

 

 

به نام خالق یار

 

آمدی خواندی برایم

 
قصه تلخ جدایی


مانده ام سر در گریبان

 
بی تو در شبهای غمگین

 
بی تو باشد همدم من


یاد پیمانهای دیرین


آن گل سرخی که دادی


در سکوت خانه پژمرد


آتش عشق و محبت


در خزان سینه افسرد

 
اکنون نشسته در نگاهم


تصویر پر غرور چشمت


یکدم نمیرود از یادم


چشمه های پر نور چشمت

به نام ایزد منان

تنها ترین مردم به دوشم کوله باره غم


از غمها لبریزم


کوه صبور شانه ام از بار غمها خم


من قصه ی دردم  تنها ی شبگردم


تنها دو دست مهربان تو پناه من


چشمان تو تنها چراغ کوره راه من


تنها تو ماندی از همه دنیا برای من


آن شانه های نازک تو تکیه گاه من


تنها تو هستی در تمام لحظه های من


تنها تو ماندی جز خدای من برای من


آه ای هستی من  شور مستی من


بر چین اشک مرا برچین


هستی می گذرد  مستی می گذرد


بنشین پیش دلم  بنشین

از ازل خالم زد رقم با تو نقش تقدیر است


خود تو می دانی  با تو می مانم بی تو می میرم

 

عاشق ترین مردم که می میرم برای تو

 

ای وای اگر باشد به تو عاشق خدای تو

 

چشمان تو تنها چراغ کوره راه من

 

تنها تو ماندی از همه دنیا برای من

 

آن شانه های نازک تو تکیه گاه من

 

تنها تو هستی در تمام لحظه های من


تنها تو ماندی جز خدای من عزیز من برای من