حسرت نبرم به خواب ان مرداب
کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش اشفته است
بی روی تو باغ لاله خواهد شد دل
اخر به جنون حواله خواهد شد دل
همچون ورقی باطله از دفتر عشق
در پنجه غم مچاله خواهد شد دل
یک نفر مست پیش می اید
کوزه در دست پیش می اید
عاشقی جرم نیست ای مردم
اتفاق است پیش می اید