به نام ایزد یکتا

تبانی دل

آمد و آرام در دلم جا گرفت.

 

این دشت سرخ را زیبا ز ما گرفت.چشم او سرچشمه نگاه دل

شد. نیاز دل راه و رسم او شد.دل تبانی کرد و از ما دل گرفت.



 

راه بر ما بست و راه خود گرفت. ای دل تو دریای خروشانی

دمادم. منم آن کشتی بشکسته درهم.اگر آرام گیری یاد آری.

 

 مرا در بستر دریا نذاری.